عجب عطری...
آن موقع
یک اتفاق
گامی مانده تا بوی امامت
موج آدمیان پوشیده نور
آوازی درگلوی محمد
و یک صدا،
برای ماندن
برای تبرّک برکه
غدیر،
با فریادی خرم
و نم گلبرگ ها،با طراوتی تازه
لباسی پاک
برتن آفریده ها
یا علی
نثار می کنند
ببین،
روی شاخه ی دین
رقص برگ انار
لبخند ملیح شبنم
خنکایی لطیف،
یکجا سر می کشند
گلهای صورتی جسم و روحم
بوی خوش یا علی گویان،
برمی تابد
پروای غدیر
به به...
عجب عطری...
شعر از بهمن رمضانی
|
امتیاز مطلب : 124
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25